این هراس های کودکانه که با رشد طبیعی از میان می رود ، بایستی از جمع جهات مورد توجه قرار گیرد و به عبارتی ریشه اضطرابات که قاعتاً چندان هم نمی تواند ساده باشد ، مشخص و واضح گردد . حال اگر با اقدامات نسنجیده کودک را در محیطی قرار دهیم تا به قول عوام ترسش بریزد ، در آن صورت بر هراس و وحشت باطنی او خواهیم افزود : به عنوان مثال اگر کودکی را از آب می ترسد ، ناگهان به داخل حوض یا استخر پرتاپ کنیم و یا او را پیش حیوانی که از او به شدت وحشت دارد ، ببریم و از او بخواهیم که به سرآن حیوان دست بکشد ، طبیعی است که با این کار خود طفل بیچاره را در مهلکه ای قرار خواهیم داد که شاید تا آخر عمر این صحنه خوفناک را از یاد نبرد .

 

۵- ابتکارات و ابداعات کودک خود را دست کم نگیرید.

 

به خاطر داشته باشید که تجزیه ی اندونزی از مسائل زندگی امری است کاملاً طبیعی و ضروری و اساسی و رشد کلی آدمی که حرکتی ، حسی ، روحی و نفسانی است ، بر این پایه صورت می‌گیرد . پس این را هیچگاه از یاد نبرید که به رفتارهایی مکاشفه گرانه کودک نباید بی اعتنا بماند و آن ها را کوچک بشمارید و این را بدانید که او در حد توان و استعداد خود توانسته چنین کارهایی (هرچند کوچک) را انجام دهد، مثلاً در آغاز به اکتشاف پیکر خود نایل می شود و همین او را بسیار شاد و خوشحال می‌سازد گوئی قاره ای ناشناخته را کشف ‌کرده‌است! پس از آن که اندکی بزرگتر شد ، به اکتشاف و بررسی محیط دور و بر خود می پردازد . مهم آن است که دورادور مراقب او باشید تا بازرسی ها و سرکشیدن های او مخاطراتی برایش ایجاد نکند و احیاناً زیان های عمده ای به بار نیاورد . او را در این تجربه آموزی کمک کنید و حتی اگر دست و پایش هم کمی صدمه دید و خراش سطحی برداشت ، مانع ادامه تفحص و تجسس او نشوید و یا اگر در این گشت و گذار به گریه افتاد ، بدان اهمیت ندهید که گفته اند اشک کودک و ابر بهار پایدار نیست و زود تمام می شود .

 

۶- بگذارید کودکتان به تنهایی کارهای خودش را انجام دهد:

 

کودک تا ۳ سالگی ( به طور متوسط) نیاز به مساعدت و همراهی دارد تا بتواند رفته رفته بر حرکات مفید خود مسلط شود . با این حال او را نبایستی کاملاً به خود وابسته کرد تا از هر حرکتی باز ماند .

 

بهترین روشی که می تواندبه او مساعدت کند تا اعتماد به خویش را به دست آورد ، این است که گاه گاهی به او فرصت داده شود کارهای روزمره اش را خود به تنهایی انجام دهد . در این صورت والدین او نباید بیمی از کثیف شدن او به خود راه بدهند و هر چند دورادور مواظب او هستند ، ولی کودک از اینکه می‌تواند غذایش را بدون کمک بزرگترها بخورد ، احساس شادی و شعف بی سابقه ای می‌کند و همین در تکوین و تکمیل شخصیت او نقش به سزایی ایفا می کند . یا اگر می‌خواهد خود لباس هایش را به تن کند، مانع این کار او نشوید و به اصطلاح تو ذوقش نزنید و حتی او را تشویق به انجام این کار کنید و خود در گوشه ای بایستید و نظاره گر او شوید و خلاصه شو و شوق و حس ابتکار را در او خفه نکنید .

 

۷- عرصه برخوردها و تماسهای او را در خارج از محیط خانواده گسترش دهید :

 

شرایط زندگی مدرن ، تعداد افراد خانواده را تقلیل داده است . در سابق اگر کودک معمولاً با دو سه نسل بالاتر از خود – پدر و پدربزرگ و جد و خاله و دائی و غیره – ارتباط روزمره داشت ، اکنون این برخورد به حد اقل تنزل یافته و چه بسا روزها می گذرد و او جز پدر و مادر و احیاناً خواهران و برادران خود کسی دیگر را نمی بیند .

 

این قبیل تنگ ناهای ارتباطی در سلول خانوادگی امری تأسف بار تلقی می شود ، زیرا امکان تقابل برخورد ها را از کودک سلب می‌کند و او را یک بعدی بار می آورد . ‌به این علت است که نسل های فعلی کودکان دارای این نقیصه عمده روحی هستند که برای گذرا از محیط خانواده و اجتماع و محیط خارج دچار اشکالات و ناراحتی هایی می‌شوند و یا در برخورد با افراد سوای اولیاء خویش ، گرفتار شرم و خجلت فراوان می‌گردند و لحظه ورود به زندگی اجتماعی و تحصیلی برایشان به صورت عذابی الیم در می‌آید .

 

۸- کودک را با دیگران دمساز نمایید:

 

کودکانی که در ییلاق و دشت و کوه بزرگ می‌شوند ، خلقیاتی متفاوت با کودکان شهری که به تنهایی جرئت بیرون آمدن از خانه را ندارند ، پیدا می‌کنند . در شهر ، کودک شما به دلیل مخاطراتی که در هر گوشه و کنار تهدیدش می‌کند ، ناچار تا حدودی وابسته می شود (و در این مورد باید بشود) ولی این نقص اخلاقی زمانی مرتفع خواهد شد که شما او را با خود به باغ و پارک و دشت و صحرا ببرید و او را با طبیعت و محیط های بزرگتر آشنا سازید . او در آنجا امکان برخورد و ارتباط و معاشرت و همصحبتی با اطفال دیگر را پیدا خواهد کرد و هزاران خاطره تلخ و شیرین از آن کسب خواهد کرد .

 

کودک خود را تشویق کنید تا با دیگران دمساز شود . حتی اگر از این امتزاج و برخورد ، حوادث کوچکی زاده شود . برای او مهم آن است که از همان آغاز شیوه های مختلف مبادلات اجتماعی را فرا بگیرد و حتی اگر در این راه چشم زخمی هم به او برسد – چون قادر به شناخت خود و محیط خود می شود- اهمیت چندانی نباید برای آن قائل شد . تازه اگر هم چنین اتفاقی بیفتد و ناراحتی مختصری هم پیش بیاید ، شما برای دلداری و تخفیف درد او کنارش حضور دارید . به هر حال هر گونه کسب تجربه ای از این دست ، باعث می شود تا کودک وارد عرصه جدید شود و حتی آمادگی لازم را برای ورود به محیط مدرسه پیدا کند.

 

۹- فرزندتان را از مدرسه نترسانید:

 

بسیاری از کودکانی که محیط مهد کودک و کودکستان و غیره را ندیده اند ورود به مدرسه برایشان تجربه ای تازه و شگفت انگیز می شود ، زیرا این محیطی است که هیچ ارتباطی با عادات قبلی آن ها به هم نمی زند . کارکنان و محیط مدرسه برای این کودکان ساده دل بیگانه هستند و آن ها خود را در آن گروه و جمع غریبه احساس می‌کنند و دیدن بزرگترها به وحشتشان می اندازد . در اینجا است که نقش پدر و مادر در آشنا ساختن کودک با محیط مدرسه از اهمِت خاصی برخوردار می شود .

 

۱۰- اگر ناگهان فرزندتان خجول و کمرو شد ، سعی کنید علت آن را بفهمید :

 

رفتاری کاملاً ناگهانی و غیر قابل پیش‌بینی همواره نشانه ی آن خواهد بود که حادثه مهمی در زندگی دانش آموز در شرف وقوع است و بروز شرم و خجالت گواه بر آن است که اختلالاتی نفسانی در او روی داده است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...